شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

ما را به نام هیچ کس قنبر نگردان

یعنى غلام خانه دیگر نگردان

 

معطل کن و چیزى نده، بگذار باشیم

ما را فقیر این در و آن در نگردان

 

من از غلامان سیاه کربلایم

وقتى به تو رو می زنم رو برنگردان

 

غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادى حسین

بهترینهاى دو عالم را به من دادى حسین

 

یازده ماه است کارم را معطل کرده اند

خوب شد ماه محرم را به من دادى حسین

 

هر زمان دم می دهم یعنى ز تو دم می زنم

نیستم عیسا ولى دم را به من دادى حسین