شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

۹ مطلب با موضوع «امام حسین (ع) :: مدح و مناجات» ثبت شده است

ما را به نام هیچ کس قنبر نگردان

یعنى غلام خانه دیگر نگردان

 

معطل کن و چیزى نده، بگذار باشیم

ما را فقیر این در و آن در نگردان

 

من از غلامان سیاه کربلایم

وقتى به تو رو می زنم رو برنگردان

 

غصه و غم، اشک و ماتم را به من دادى حسین

بهترینهاى دو عالم را به من دادى حسین

 

یازده ماه است کارم را معطل کرده اند

خوب شد ماه محرم را به من دادى حسین

 

هر زمان دم می دهم یعنى ز تو دم می زنم

نیستم عیسا ولى دم را به من دادى حسین

 

درسجده ها به جای دعاگریه میکنم

جای تمام نافله ها گریه میکنم

گفتی که "کشته ی عبراتم" حسین جان

زین پس به جای نام شما گریه میکنم!

فرقی نمیکند حرمت با حسینیه

در ماتم شما همه جا گریه میکنم

بر دل غمزده امید و رجا می آید

بنشینید همین جا که خدا می آید

 

چقدر دور و بر سفره گدا می آید

چون علی کرده دعا، حال بکا می آید

گریه کردن فقط انگار به ما می آید

 

کار ما چیست؟ چنان ابر، فقط باریدن

تا سحر بر سر سجادۀ شب نالیدن

 

بی سر و پا شدن و حلقه به در کوبیدن

کار او چیست فقط جرم و خطا پوشیدن

این ندایی است که از ارض و سما می آید

 

آن کس که سر به مقدم جز او نمی زند

چون کلب راه پرسه به هر کو نمی زند

 

این نامرتبى مرا سرزنش نکن

آشفته حال شانه به گیسو نمى زند

 

لنگى که پهن کرده ام اینجا عبادت است

سجاده با گلیم گدا مو نمی زند

 

مِهر ِ تو را هر کس ندارد دین ندارد

اصلاً که گفته دشمنت نفرین ندارد؟!

 

گیسوی پُر چینَت مرا درگیر خود کرد

چین ِ تو را مغرب زمین و چین ندارد

 

در کوچه ی تو صف کشیدند انبیاء هم

مثل ِتو جایی سفره ی رنگین ندارد

 

دین خدا مست حسین است و بس

عزت ما دست حسین است و بس

 

منطق ما منطق ثاراللهی است

فطرت ما مست حسین است و بس

 

عشق فرآورده ی کرب و بلاست

عاطفه سرمست حسین است و بس

 

سائل ِ خانه یِ تو گر چه زیاد است زیاد

کرَمَت چند برابر چه زیاد است زیاد

 

اینطرف ها گذری کن که ببینی اینجا

در مسیر ِ قدمت سر چه زیاد است زیاد

 

خاکِ پایِ تو شدن آرزویِ خوبان است

ارزش ِ خاکِ تو از زر چه زیاد است زیاد

 

به راه توست شهادت به از ولادت من
عنایتی که شود مرگ من شهادت من
 
گدای سابقه دارم مرا مران که بود
کرم سجیّه ی تو، التماس؛ عادت من
 
هزار مرتبه ام گر برانی از در خویش
هماره بر تو فزونتر شود ارادت من
 
هزار مرتبه بیماری از سلامت بِه
تو گر کنی قدمی رنجه بر عیادت من
 
سرم فدای قدم های دلبری گردد
که برده دل زِ من از لحظه ی ولادت من
 
سعادت دو جهان بهر من سعادت نیست
تو گر مرا بپذیری بود سعادت من
 
به بندگیِ درت می خورم قسم مولا
که بر در تو بود بندگی سیادت من
 
زبان «میثمی» ام وقف گفتگوی تو باد
که ذکر توست دعای من و عبادت من