شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

۳ مطلب با موضوع «حضرت علی اکبر (ع) :: مرثیه» ثبت شده است

بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند
‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍
پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند

حل مشکلهای هر پ‍یری جوانش می شود
آه این مشکل گشایش را زمین انداختند

بار دیگر بین کوچه پهلوی زهرا شکس‍ت
بار دیگر مجتبایش را زمین انداختند

عرش افتاده زمین یا پسرم افتاده؟
چیست این شور که در بین حرم افتاده؟

آه یعقوب کجایی که ببینی امروز
گله ای گرگ به جان پسرم افتاده

شده ام آینه و نقش ترکهای لبت
مو به مو زخم شده بر جگرم افتاده

خضر  عشاق گرم دیدن بود

سیل اشک آمد و آب را گم کرد

علی اکبر که بر زمین افتاد

آسمان آفتاب را گم کرد

خواست تا خیمه پَر کشد اما

شیر زخمی عقاب را گم کرد