شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

۸ مطلب با موضوع «متفرقه :: شهادت حضرت ام کلثوم (س)» ثبت شده است

تا بوسه ی خنجری به حلقوم نشست

بر نیزه، سر امام مظلوم نشست

تنها نه فقط میان رگ های حسین

آن نیز ، به قلب امّ کلثوم نشست

یادگاریّ حضرت کوثر

ای فراتر ز وادی باور

 

یاس خوشبوی خانه ی گل ها ...

امّ کلثوم خانه ی حیدر

 

بر سر گونه های تو جاری ست

عطر گلبوسه های پیغمبر

 

دختر قد کشیده ی زهرا

عروس خانواده ی جعفر

 

عاشقان در حجاب یکدگرند
پرتو آفتاب یکدگرند
گاه تصویر قاب یکدگرند
همه زیر نقاب یکدگرند

سعی دارند جلوه کم بکنند
خویش را وقف نام هم بکنند

فاطمیّات یارهای هم‌اند
هر کدام افتخارهای هم‌اند
همه آئینه‌دارهای هم‌اند
دفن بین مزارهای هم‌اند

گاه زینب؛ گه ام کلثومند
هم‌طراز امام معصومند

بانو زبانزد است حیایی که داشتی
تاریخ ثبت کرده وفایی که داشتی

نازل شود به وحی خدا مدح وصف تو
با آن مقام پیش خدایی که داشتی

در آسمان حیدر و زهرا پریده ای
مهد کمال بود هوایی که داشتی

از قرائن این چنین پیداست در را دیده است

ما شنیدیم، او ولیکن چل نفر را دیده است

 

قبل ضربت خوردن مولا(ع) و شاید قبل تر

بارها در کوچه ها داغ پدر را دیده است

 

آنکه عمری با حسن(ع) خون جگر را خورده بود

بین تشتی عاقبت خون جگر را دیده است

 

یا علی گفتی و غم آغاز شد

ناگهان قفل زبانم باز شد

یاعلی گفتی همین اعجاز توست

یاعلی پروانه ی پرواز توست

سایه ات را بر سرم انداختی

یک نگه بر دفترم انداختی

تا تو لیلای منی مجنونتم

دختر شیر خدا ممنونتم

ما از می جام عاشقی سرمستیم

بر مرحمت دخت علی دل بستیم

محشر که بیاید همگی میگوییم

ما گریه کنان ام کلثوم هستیم

****

ای عالمه ی علوم دین ادرکنی

ای چادر تو حبل متین ادرکنی

یاسَیِّدَةَ النِّسا أَنَا سائِلِکُم

ای دخت امیر مومنین ادرکنی

در علم و فضیلت و ادب دریایی

در عصمت و صبر و حلم بی همتایی

سجاده‌ی تو شمیم کوثر دارد

تو آینه‌ی ‌حقیقی زهرایی

 

ای روح زلال! نور کوثر داری

تو عطر گل یاس پیمبر داری

در حجب و حیا آینه‌ی فاطمه ای

در وقت خطابه شور حیدر داری