ادب و غیرت ابالفضلت
همه مدیون مادری تو بود
هر کسی لایقش که حیدر نیست
این علامت ز برتری تو بود
پسرانت همه مرید علی
این برایت همیشه یک فضل است
افتخار شما همین بس که
پسرت حضرت ابالفضل است
تا که دیدی بشیر را گفتی
ای بشیر از حسین من چه خبر
پسرانم همه فدای حسین
از ضیاء دو عین من چه خبر
تا شنیدی حسین را کشتند
ناله ات از زمین به بالا رفت
جای زهرا براش ناله زدی
ناله ات تا به پیش زهرا رفت
بعد از آن روز گریه کارت شد
بهر دوری چار دلبندت
هر کسی از کنار تو رد شد
گریه کرد از فراق فرزندت
یادمانِ غروب عاشورا
روضه میخواندی از دل گودال
روضه میخواندی از غریبی و
روضه از سینه ای که شد پامال
تا که نیزه به او اصابت کرد
تیره گون آسمان عالم بود
نانجیبان مگر نمیدانید
این گلو بوسه گاه خاتم بود