حتی
اگر نبخشد این چشم تر میارزد این
دور همنشینی وقت سحر میارزد جای
گدا نشستن در خانه ی کرم نیست هر وقت مینشینم
در پشت در میارزد گریهام گرفت و دیدم دست مرا گرفتند پیش کریم خیلی خون جگر میارزد من که
توقع قرب از هیچکس ندارم اصلا
همین که هستم این دوروبر میارزد چون
طفل خانه برگشت اورا بغل بگیرید پس گم شدن برای مهر پدر میارزد فرموده
اند روزه یعنی علی یقینا کار علی ست مردم روزه اگر میارزد چون
سنگ ریزه ما را بین نجف بیانداز ریگ نجف به قدر صد کوزه زر میارزد یک یا
علی به جای العفو پاکمان کرد این یا علی برای ما آنقدر
میارزد هر چه
خراب کردم دیدم درست کردی ویرانه بودن من از این نظر میارزد گر تو
نمیپسندی تغییر ده قضا را از کوی نیکنامان یک آن گذر میارزد حداقل
به کار حسین که میآییم این بار را ضرر کن گاهی ضرر میارزد شبهای جمعه بیتاب پایین پای ارباب با
چشم تر قسم به جان پسر میارزد دیدند
مصطفی شد آقای کربلا شد پس
این چنین برایش داغ جگر میارزد وقتی
پسر تو باشی نور بصر تو باشی والله اگر درآید جان پدر میارزد دیدم
میان بازار نامرد داد میزد این سر، سر جوان است صد کیسه زر میارزد انگشت
را بریدند چادر ز سر کشیدند یک گوشوار خونین بگو چقدر میارزد با
نیزه ریز کردند میراث مرتضی را چون کشتنش به قدر صدها نفر میارزد عمّه
فقط کنار سرنیزهی علی بود در
زیر سایهی او طِی سفر میارزد