شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.


تو اگر که نظرت با من مسکین باشد

 حیف باشد که دلم پیش تو غمگین باشد

 

همهی شهر به بیچارگیام خندیدند

 پس چه خوب است سَرم پیش تو پایین باشد

 

میزنی گاه تلنگر بخورم زود، ولی

وای اگر که زدنت از سر نفرین باشد

 

وای اگر زود ببخشی و بگویی برو

 وای اگر جلوهی ستّاری تو این باشد

 

بند ابلیس شدم هی به گناه افتادم

 نکند بندگیِ من به تو، توهین باشد

 

نکند با من مغرور شدی سرسنگین

 نکند بندهی تو بنده تحسین باشد

 

تو اگر رحم کنی بندهی تو میمیرد

 بغلم کن فقط آغوش تو تسکین باشد

 

من که بد بوده و بد کردهام امّا والله

 بدتر این است که آدم به تو بدبین باشد

 

یا ببخشید مرا یا جلوی چشم حسین

 نگذارید که پروندهام سنگین باشد

 

دم افطار فقط تربت او میچسبد

هر چه هم دور و برم سفرهی رنگین باشد

 

گریهکنهای حسینیهی محشر هستیم

 گریههایِ سحر ما همه تمرین باشد

 

بسپارید مرا دست اباعبدالله

نوکری پیش حسین است که شیرین باشد

نظرات  (۴)

شعر عالی بود خدا خیرتون بده
همیشه آرزوم اینه که بتونم چنین اشعاری بگم
خدا توفیقاتتون رو بیشتر کنه
شعر بسیار زیبا و دلنشین است. اگر نام شاعر را در پایان شعر قید فرمایید تلاشتان کاملتر خواهد شد
شعر از هرک یکه هست خیلی زیباست
  • یوسف عابدین
  • با سلام و عرض ادب و احترام
    این شعر خیلی عالی و جذاب و در عین حال جانسوز است
    خداوند به سراینده ی این شعر جزای خیر عنایت فرماید و به آبروی امام حسین علیه السلام آبرویش را هم در دنیا و هم در آخرت حفظ کند آمین
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی