چشم ناهید گریه کرده به تو
ماه و خورشید گریه کرده به تو
آسمان مدینه از دردت
بسکه رنجید گریه کرده به تو
حال آشفته وضع زارت را
هر کسی دید گریه کرده به تو
زائری که برای کفترها
دانه پاشید گریه کرده به تو
غصه از دست غصه های دلت
زار نالید گریه کرده به تو
سالیانیست دل ما خون است
مثل وضعت نزار و محزون است