تا
نفس هست تا سلامی هست
بالِ
پرواز هست بامی هست
مَحرم
است آن کسی که عاشق شد
تا
که لیلا بُود پیامی هست
همه
جا گشته ایم و فهمیدیم
فقط
این گوشه احترامی هست
ما
اویسیم و از قَرَن با ما
تا
ابد گِرد تو غلامی هست
جبرئیلانِ
بامِ عباسیم
تا
ابد ما غلامِ عباسیم
***
روی
شانه بریز گیسو را
در
به در کن هزار آهو را
چه
کمانی درست کرده خدا
تا
گره زد به هم دو ابرو را
حق
بده، دود می کنند اسپند
خیره
شد هر که دید بازو را
سوی
محمل نمی رود زینب
تا
نسازی رکاب زانو را
قمر
خانوادهی زهرا
سومین
شیرزاده زهرا
***
با
تو دیدیم صد تَهَمتن را
مردِ
مرادنِ مرد افکن را
یال
و کوپالِ شیر می ریزد
می
کشی تا به شانه جوشن را
رجزی
خوان همه بیاموزند
شور
شور آور مطنطن را
با
زره خود و بیرقت دیدیم
روی
این اسب کوهِ آهن را
نه
که بر خاکها عَلم بزنی
وای
اگر یک نفس قدم بزنی
***
شیر
در بیشه ها نمی ماند
صائقه
در سما نمی ماند
لشکر
آنگونه هست گرمِ فرار
که
به جز ردِّ پا نمی ماند
تا
قدم می زنی به میدان ها
در
گلوئی صدا نمی ماند
آنچنان
با شتاب می تازی
ردّی
از تو به جا نمی ماند
جگرِ
سالمی نمی بینی
جز
سر و دست و پا نمی ماند
لشکری
بود و نیست با عباس
و
خدا مست کیست یا عباس
***
سر
فراز از تمامی سرها
سروری
کن امیرِ سرورها
حضرت
نافذ البصیره ما
با
تو یک شاخصند باورها
چقدر
خورده ای در روضه
نان
و سبزی نذرِ مادرها
چقدر
گفت پیشِ تو زینب
خوش
به حالِ تمامِ خواهرها
همه
در سایهی تو خوابیدند
روی
گلها گرفته ای پرها
ای
تمامیِ غیرت حیدر
شرف
الشمسِ حضرت حیدر
***
با
تو ای ماه روشنی داریم
حرف
های نگفتنی داریم
چه
خیالی است از گِره هامان
دست
وقتی به دامنی داریم
شبِ
میلادِ تو سرِ سال است
بینِ
خود چند اَرمنی داری
سینهی
ماست جای غمهایت
آه
قلبی شکستنی داریم
جانِ
ام البنین مرا دریاب
پشت
ما، سرزمینِ ما دریاب