عاشقی کن که عجب حال و هوایی دارد
عاشق مست ؛ فقط راه به جایی دارد
درجه بندی عاشق به همین سوختن است
دل محتاج تَرَک خورده بهایی دارد
خانه ی اهل کرم را به گدایش بشناس
هر کرم خانه که باز است گدایی دارد
به کرم خانه ی مولا به نجف باید رفت
حضرت عشق چه ایوان طلایی دارد
ناخود آگاه لبم مثل دلم می خواند
کنج ایوان نجف بَه چه صفایی دارد
مادر دهر نزادَست و نزاید هرگز
بشری را که خودش شأن خدایی دارد
تن ما را به هوایش به سَرِ دار برید
تا بدانند علی باز فدایی دارد
در غدیر خم او معجزه ها را دیدم
به روی دست نبی ، دست خدا را دیدم