بى تو درخت میوه هم بدون بار می شود
گل بدون باغبان شبیه خار می شود
ماسر و وضع خویش را این دو سه شب ندیده ایم
گرد و غبار که رسید آینه تار می شود
من از پیاده بودن خودم پیاده تر شدم
خوشا بحال آن که شب به شب سوار می شود
گفت بیا اگر چه صد دفعه شکست توبه ات
توبه من که بیش از هزار بار می شود!
این گره اى که من زدم واشدنش بعید نیست
بدست من نمی شود، بدست یار می شود
تکیه نمی کنم ازین به بعد به توان خویش
بنده که خسته شد، خدا دست به کار می شود
مگیر گرمى محبت على و آل را
کار همه بدون آفتاب زار می شود