به رو سیاهیم ، اقرار می کُنم ... العفو
برای خوب شدن ، کار می کُنم ... العفو
مرا تو می خری و پاک می کُنی اما
منم که آینه را تار می کُنم ... العفو
رسیده ام که خودم را نشانِ تو بدهم
به هر بهانه ای تکرار می کُنم ... العفو
خودت اجازه ی شب زنده داریم دادی
که با اجازه ات اصرار می کُنم ... العفو
مران ز خودت مرا، که من خود را
بدون تو همه جا خوار می کُنم ... العفو
از این که عفو تو شد شاملم ولی
من با گناه کردنم انکار می کُنم ... العفو
زمان تشنگی یاد حسین می افتم
به یاد کودکش افطار می کُنم ... العفو
ببین به پای مناجات گریه می ریزم
به یاد عمه ی سادات گریه می ریزم