شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

نیمه شب تا که دلت بیدار شد ، دیدی چه شد؟

لحظه ی اقرار و استغفاز شد ، دیدی چه شد؟

آنقدر توبه شکستی که خودت قلبت شکست

توبه هایت پشت هم تکرا شد ، دیدی چه شد؟

آبرویت داشت می رفت از گنه پیش همه

پیش من وقتی همه انکار شد ، دیدی چه شد؟

آمدی صد بار کردی آشتی گفتم نرو

این همه از من به تو اصرار شد ، دیدی چه شد؟

گفتم از میدان به در رفتن نمی آید به تو

سرکشی نفس تو افسار شد ، دیدی چه شد؟

وای که بی عاری تو کار داده دست تو

عاقبت هرکس که بد کردار شد ، دیدی چه شد؟

قدری از قبر و قیامت ، قدری از آتش بترس

تا نگویی برزخم دشوار شد ، دیدی چه شد؟

معصیت تو می کنی زهرا خجالت می کِشد

بین تو با مادرت دیوار شد ، دیدی چه شد؟

آخرش این استخوان معصیت که در گلوست

خار چشم حیدر کرار شد ، دیدی چه شد؟

از قدیم احسان من بوده فقط حُبُّ الحسین

بار تو با گریه امشب بار شد ، دیدی چه شد؟

نان و خرما خوردی و گریه کُنِ زینب شدی

روزه ات با خون دل افطار شد ، دیدی چه شد

 

نظرات  (۲)

سلام علیکم خسته نباشید اشعار بسیار عالی هستند ولی اگه میشه آخر هر شعر فایل PDF اون شعر رو بزارید تا بشه دانلود کرد التماس دعا 
با اجازه یک بیت هم اضافه شود:
با تمام رو سیاهی حق خریدارت شده
مشهدت هر ساله و هر بار شد دیدی چه شد
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی