شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

ماه عشق است ماه عشّاق است

ماه دل‌های مست و مشتاق است

 

در میخانه ی کرم شد باز

الدخیل این حریمِ رزاق است

 

ریزه خوارش فقط نه اهل زمین

جرعه نوشش تمام آفاق است

 

بی‌حساب است فضل این ساقی

شب جود و سخا و انفاق است

 

بین دل‌های بیدلان امشب

با سر زلف یار میثاق است

 

شب زلف مجعّدش «والّیل»

صبح چشمش به عالم اشراق است

 

«قبره فی قلوب من والاه»

حرمش قبله گاه عشّاق است

 

ماه شعبان رسید! ماه سه ماه

کربلا می رویم! بسم الله

 

السلام ای پناه مُلک و مکان

در ید قدرتت عنان جهان

 

رفته قنداقه ات به عرش خدا

تشنه ی پای بوسی‌ات همگان

 

در طوافت قیامتی شده است

می‌رسد هر فرشته با هیجان

 

پَر قنداقه ی تو می‌بخشد

پر و بالی به فطرس نگران

 

از سر زلف عنبر افشانت

سدرة المنتهی گرفته ضمان

 

عطر و بوی ملیح پیرهنت

مانده در خاطر نسیم جنان

 

تا ببوسد لبان أطهر تو

رحمت واسعه گشوده دهان

 

از سر انگشت پاک مصطفوی

جرعه جرعه بنوش شیره ی جان

 

خواند جدّت «حسینُ منّی» را

«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان

 

با تو جود و شجاعت نبوی‌ست

ای شکوه حماسه‌های عیان

 

در نمازت شبیه فاطمه ای

بین میدان علی ست جلوه کنان

 

چشم‌های تو مرز خوف و رجاست

قَهر و مِهر تو آتش است و امان

 

رحمت محض! یا ابا الأیتام!

پدری کن برای عالمیان

 

ای که آقائی تو بی‌حد است

باز ما را به کربلا برسان

 

شب جمعه شمیم سیب حرم

منتشر می‌شود کران به کران

 

روضه‌هایت بهشت اهل ولاست

چشم ما چشمه‌های کوثر آن

 

«وَ مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ حَیّ»

اشک‌ها از غمت همیشه روان

 

السلام ای شهید روز دهم

السلام ای امام تشنه لبان

 

تا ابد در فراز پرچم توست

خون سرخت همیشه در جَرَیان

 

کربلای تو از ازل بوده‌

مبدأ حرکت زمین و زمان

 

شب سوم رسیده‌ای، ای ماه

السلام علیک ثارالله

 

السلام ای نگین عرش برین

سروِ بالا بلند اُم بنین

 

گره از گیسوان خود وا کن

هر سر موی توست حبل متین

 

جذبه‌های نگاه هاشمی‌ات

ماه را می‌کشد به سوی زمین

 

عبد صالح! مُواسِیِ لله!

پدر فضل! روح حق و یقین!

 

به حضورت گشوده دست، فلک

به قدوم تو سوده عرش، جبین

 

وقت هوهوی ذوالفقار علی ست

به روی مرکب حماسه نشین

 

می‌شود با اشاره ی‌ تو دو نیم

هر کسی آید از یسار و یمین

 

زینبت «إن یکاد» می‌خواند

آسمان محو هیبت تو! ببین

 

کاشف الکرب اهل بیت نبی!

بازوان توأند حصن حصین

 

ماه من بازوی رشید تو را

که برافراشته است بیرق دین ـ

 

زده بوسه علی به گریه چنان

چیده از آن حسین بوسه چنین

 

نقش باب الحوائجی داری

به روی بازویت شبیه نگین

 

سائلان تو بی‌شمارند و ...

گوشه چشمی به ما! بس است همین

 

شب جود و کرامت و بذل است

شب چارم شب اباالفضل است

 

السلام ای حقیقت جاری

روح تقوا و زهد و بیداری

 

سید السّاجدینِ شهر رسول

عبد مسکینِ حضرت باری

 

روزهایت مجاهدت، ایثار

نیمه شب‌هات بخشش و یاری

 

در مناجاتت ای صحیفه ی نور

آیه آیه زبور می‌باری

 

همه مجذوب ربنای تواند

محوِ این سِیْر و این سبکباری

 

گوش کن این صدای داوود است

که به شوق تو می‌شود قاری

 

پا برهنه به حجّ که می‌آیی

کعبه را هم به وجد می‌آری

 

در شکوه و حماسه بی‌مثلی

خطبه‌هایت زبانزدند آری

 

واژه‌های تو تیغِ برّانند

ثانی حیدری و کراری

 

شام و کوفه به لرزه افتادند

سرنگون پایه ی ستمکاری

 

در مصاف تو سهم دشمن دون

چیست غیر از مذلت و خواری

 

وارث عزت و سخای حسین

ای که بعد از عمو، علمداری

 

به محبان خود نظر فرما

بیشتر موقع گرفتاری

 

رو سیاهی من گذشت از حدّ

تو برایم مگر کنی کاری

 

در نماز شبت دعایم کن

تو عزیزی تو آبروداری

 

دلم از بند هر غم آزاد است

شافع من امام سجاد است

 

شد روا حاجت همه، ما ! نه

کربلا شد نصیب ما یا نه؟

 

رزق شش‌گوشه می‌دهند امشب

کِیْ شنیده گدا از آقا: نه

 

کربلارفته در شب جمعه

می‌شناسد مگر سر از پا؟ نه

 

کربلا می‌روی بخوان روضه

روضه‌های جوان لیلا، نه

 

زخم‌ها التیام پیدا کرد

زخم فرق دوتای سقا، نه

 

التیام دمادم سیلی

می‌دهد فرصت تماشا؟ نه

 

از شب خیزران مگر مانده

لب و دندان برای بابا؟ نه

 

زینب است و نوای جانکاهش

ذکر أین بقیة اللّهش

 


 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی