یاوالقمر
والشمس مزمل ابالفضل
ای
قبله گاه شاعربیدل ابالفضل
الفاظ
موج ودامنت ساحل ابالفضل
یادائم
الفضل علی السائل ابالفضل
توصاحبم
هستی و من تنها رعیت
پابوسی
ات را کرده ام با شعر نیت
ای
حضرت عیسی مسیح ارمنی ها
ای
دستهایت دستگیراهل معنا
یاکاشف
الکرب تمام اهل دنیا
یا
عمی العباس فرزندان زهرا
ای
رب این پیمانه ها باب الحوائج
ای
پیر سقاخانه ها باب الحوائج
تندیس
تقوا و وقار و استقامت
ای
برگه ی سبز عبور از قیامت
دست
بلند توست اسباب شفاعت
آری
قسیم النار والجنه نگاهت
جاری
ز سرانگشت توآب حیات است
بوسه
زدن بر دست تو از واجبات است
این
پینه ی پیشانی تویادگاریست
بین
تو و معبود تو هرشب قراریست
ماه
عشیره معنی شب زنده داریست
سجاده
ی توساغر می های جاریست
روی
توجلوه بر رخ مهتاب داده است
اشک
تو بوده نخلها را آب داده است
اخم
توخشم حضرت پروردگاراست
ابروی
تو تکرار تیغ ذوالفقاراست
این
چرخش شمشیر یک حمزه تباراست
گفتی
انا العباس لشگر درفرارست
از
میسره تا میمنه کردی قیامت
کولاک
کردی یک تنه کردی قیامت
ساغر
لبالب نیست اما بازمی هست
کرببلا
گرنیست اما شهرری هست
سجاده
پهن وروضه باز و سوزنی هست
درخاطر
من روضه های سیبویه است
با
روضه می داده است چشمان ترم را
او
نوحه دم داده است ای اهل حرم را
تاکه
علم افتاد و دست تو قلم شد
زهرا
رسید و بیرق روضه علم شد
ذره
به ذره ازقد و بالات کم شد
قد
حسین بن علی پیش توخم شد
داغ
تو را داده خبر تا مشک پاره
وا
شد زگوش اهل خیمه گوشواره