شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

 

به هر جایی که ذکر و خیر مولای کریمی هست

یقینا روی بامش رد بال یاکریمی هست

چه شب های دل انگیزی دوباره جمع مان جمع است

خدا را شکر بر لب یا علی و یا عظیمی هست

شبانگاه از میان کهنه کاران سر در آوردم

دلم مرهون لطف این گدایان قدیمی هست

بیا ای شاعر عاشق بخوان که عشق سوزان است

بگو که شور بسم الله رحمن الرحیمی هست

علی دارم چه غم دارم چه غم دارم علی دارم

مرا در شهر گمراهان صراط المستقیمی هست

دلی که خالی از حب امیرالمومنین گردد

یقین دارم اقامتگاه شیطان رجیمی هست

امین الله خواندن زیر ایوان احتیاجی نیست

برای مستی من از نجف طرفه نسیمی هست

حسابی وا نمی کردم به روی نار و جنت من

اگر که مرتضی... اما ، بنازم که قسیمی هست

به فردای قیامت که حساب من جدا باشد

علی گویان عالم را در ان محشر چه بیمی هست

پس از عمری غزل گفتن در این دفتر نمی بینم

همین سوز و گدازی که در اشعار قدیمی هست

" این سخن ورد زبان ها افتاد   دیدی آخر علی از پا افتاد "

برای مرثیه امشب تمام جنس من جور است

گریز روضه ام از کاسه ی شیر یتیمی هست

بماند...میرسد روزی که در راه همین کوفه

به دور محمل زینب دو تا فرق دو نیمی هست

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی