شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد بیابانی» ثبت شده است

ای کاش ببینیم همه ماه نهان را

همراه طلوع تو شروع رمضان را

 

با تلخی اشک غمت افطار نمودیم

از مسجدمان تا که شنیدیم اذان را

 

چندیست که چشمان زمین بی تو ندیده است

از باد صبا آن نفس مشک فشان را

 

آن چنان داغ تو بر روی دلم سنگین است

که بهار فرجت حسرت فروردین است

محض امسال نه... این غصه ی چندین قرن است

قصّه ی درد فراق تو غمی دیرین است

سال ها در پس آه دل ما می گذرند

پشت ایّام بدون تو بسی نفرین است

 

دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را

نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را

کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را

که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را

من امشب حاجی این قبله این قبله نما هستم

من امشب بندۀ مولای سر من رئا هستم