تو و تاول وگرمی آفتاب
منو فکر دلشوره های رباب
زبان بسته ای یا ادب کرده ای ؟
بمیرم برایت که تب کرده ای
به لب های خشکت زبان می زنی
زبان را به سقف دهان می زنی
تو و تاول وگرمی آفتاب
منو فکر دلشوره های رباب
زبان بسته ای یا ادب کرده ای ؟
بمیرم برایت که تب کرده ای
به لب های خشکت زبان می زنی
زبان را به سقف دهان می زنی
پرپر شد و برگ و برش بیرون نیامد
پرپر زد و بال و پرش بیرون نیامد
کلاً بهانه بود آب و اینکه این شیر
از سینه هایِ مادرش بیرون نیامد...
....میخواست تا میدان رَوَد فردا نگویند
دیدی ربابه حیدرش بیرون نیامد!