شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

دعبلم کن تا برای تو غزلخوانی کنم

با غزل های تو اظهار مسلمانی کنم

من که نیت کرده ام آقای من رخصت بده

سر در باب الجوادت را چراغانی کنم

 

****

 

من و حصن حصین همسایه

من و حبل متین همسایه

سالیانی دل مرا برده

پسر نازنین همسایه

 

****

 

وَجهُهُ طلعة الرشیده بود

أنظروا غرة الحمیده بود

روزگاری امام خواهد شد

طفل نوباوه نه پدیده بود

 

****

 

ولی الله زاده

 

من مریدم شما همیشه مراد

کرمت را نمی برم از یاد

میسرایم در این شب میلاد

قُل أَعوذُ بِرَبِّ جود و جواد

 

بچه هایم تصدق سرتان

مددی کن به حق مادرتان

 

حرف دل را اگر غزل کردم

واژه ها را دوباره حل کردم

و به یک مثنوی بدل کردم

یاد احلی من العسل کردم

 

جام لبریز از شراب افتاد

نامت آمد دهانم آب افتاد

 

رعد و برقی شبیه طوفانی

نکند تو علی دورانی ؟

نور چشم مه خراسانی

تو ولیعهد شاه ایرانی

 

صاحب مسند امام رضا

پسر ارشد امام رضا

 

تو امامی و ما همه ماموم

ز کرامت نکن مرا محروم

از نگاه تو میشود معلوم

آینه دار چهارده معصوم

 

شاه جود و عنایت و بذلی

وارث غیرت ابوالفضلی

 

یوسف از زائرین چشمانت

حاتم طائی از گدایانت

پور عمران فقیر احسانت

زکریا غلام طفلانت

 

ولی الله زاده ای اقا

رحمت فوق العاده ای اقا

 

در دو عالم ولی محترمی

حجت الله و صاحب علمی

دست و دل بازی و چه با کرمی

عقل کل تمامی اُمَمی

 

ابن اکثم که مات و حیران شد

با وجود شما مسلمان شد

 

وای از این اعتقاد بی دین ها

وای از این التماس ننگین ها

لعنت حق به قوم بدبین ها

کوری چشم نسل شاهین ها

 

در دو عالم منم غلام تقی

جان عالم فدای نام تقی

 

نای نوحه گرم بده حالا

سایه ای بر سرم بده حالا

مستحقم پرم بده حالا

بی قرارم حرم بده حالا

 

عزت عالمین میخواهم

سفر کاظمین میخواهم

 

مینویسم ز دور  یا نزدیک

که تو هستی به ماسوا نزدیک

در لغت نی به نینوا نزدیک

کاظمینت به کربلا نزدیک

 

با شما تا خدا که خواهم رفت

سوی کرببلا که خواهم رفت

 

میسرایم به جای تو- گریان -

دم گودال کربلا جانان

السلام علیک یا عطشان

السلام علیک یا عریان

 

أنت شیب الخضیب یا جداه

أنت خد التریب یا جداه

 

به قیام تو گریه خواهم کرد

به صیام تو گریه خواهم کرد

به نیام تو گریه خواهم کرد

به خیام تو گریه خواهم کرد

 

ز چه رو در میان گودالی

زچه رو جد من لگدمالی

 

****

 

صاحب اختیار

 

شب عید است و پر در آوردم

ز غزل خانه سر در آوردم

تا به عشقش ترانه بنویسم

دو سه تا لوح و دفتر آوردم

شب میلاد پور شمس شموس

غزلی تازه و تر آوردم

مددی یا محمدبن علی

مددی یابن حیدر آوردم

کمترینم ولی به رسم ادب

مدحیه های بهتر آوردم

چه کنم بی بضاعتم دیگر

پای عشقش فقط سر آوردم

تا که روی مرا زمین نزند

به میان نام مادر اوردم

 

قلمم محو شور وشینی شد

غزلم باز کاظمینی شد

 

سر ما و قدوم یار نُهُم

دل ما و تب نگار نهم

بارللها سری به سجده ی شکر

میگذارم برای بار نهم

می رسد حضرت ولی الله

میرسد صاحب اختیار نهم

روی بال فرشته می آید

وارث تیغ ذوالفقار نهم

علوی ها به گوش ، می اید

یل بی باک تک سوار نهم

جد و اباد من گدای درش..

من شدم نیز خاکسار نهم

 

بچه آهویی از قضا شادم

که ز اول به دامش افتادم

 

نه فقط دلبر امام رضاست

بلکه تاج سر امام رضاست

به لالائی عمه وابسته است

خوشی خواهر امام رضاست

روی بال فرشته ها نه نه

زیر بال و پر امام رضاست

کوری چشم ابتران حسود

سوره ی کوثر امام رضاست

خاطرش را پدر چه میخواهد

روز وشب محضر امام رضاست

ز طفولیتش عزادار

روضه ی مادر امام رضاست

گوشه ی حجره کربلایش بود

او علی اکبر امام رضاست

 

گل بی برگ میشود آخر

او جوان مرگ میشود آخر

 

عاقبت موسم خزانش شد

و خدا نیز روضه خوانش شد

تک و تنها میان خانه ی خود...

همسر او بلای جانش شد

عاقبت زهر کار خود را کرد

وقت لرزیدن لبانش شد

تب ولرز و نگاه مضطر او

شاهد غربت عیانش شد

دست و پایی که بر زمین میزد

باعث درد استخوانش شد

بدنش را کشان کشان بردند

غرق در خاک و خون دهانش شد

 

ام فضل و کنیز و ولوله ها

پشت بام و صدای هلهله ها

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی