به راه
توست شهادت به از ولادت من
عنایتی
که شود مرگ من شهادت من
گدای
سابقه دارم مرا مران که بود
کرم
سجیّه ی تو، التماس؛ عادت من
هزار
مرتبه ام گر برانی از در خویش
هماره
بر تو فزونتر شود ارادت من
هزار
مرتبه بیماری از سلامت بِه
تو
گر کنی قدمی رنجه بر عیادت من
سرم
فدای قدم های دلبری گردد
که
برده دل زِ من از لحظه ی ولادت من
سعادت
دو جهان بهر من سعادت نیست
تو
گر مرا بپذیری بود سعادت من
به
بندگیِ درت می خورم قسم مولا
که
بر در تو بود بندگی سیادت من
زبان
«میثمی» ام وقف گفتگوی تو باد
که
ذکر توست دعای من و عبادت من