باز
هم قافیه ها سوز و نوایی دارد
در
این خانه سرشوق گدایی دارد
زائرت
تا به ابد محو حرم می ماند
دیدن
صحن و سرای تو صفایی دارد
صاحب
جود و سخا و کرمی آقا جان
کاظمینت
به خدا حال و هوایی دارد
از
غم غربت تو چشم پر از نم داریم
هر
که مجنون تو شد اشک و بکایی دارد
العطش
گفتی و قلب همه را سوزاندی
فرد
تشنه عملاً سوز صدایی دارد
مثل
جدت به تو هم آب ندادند، غریب!
روضه
ات بوی خوش کرببلایی دارد
بال
و پرهای کبوتر شده سقف حرمت
روضه
ی تو به خدا معجزه هایی دارد