شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

با درد آمدیم امان را طلب کنیم

مهمان نوازی رمضان را طلب کنیم

 

ما سالهاست قسمتمان خشکسالی است

 دریا کجاست اشک روان را طلب کنیم؟

 

در های و هوی ما به خدا که خدا نبود

دیگر بس است که هیجان را طلب کنیم

 

موسی به یُمن ضعف تکلم کلیم شد

 باید که از سکوت، بیان را طلب کنیم

 

جِرمش کم است و جُرم گناهش بزرگ، آه

بگذار اختیار زبان را طلب کنیم

 

حاجات ما به درد تقرّب نمیخورد

تو یادِمان بده که همان را طلب کنیم

 

وقتی کنار رحمت دریا نشستهایم

حیف است آب قطره چکان را طلب کنیم

 

حیف است جای درد و دلِ هم جواریاَش

هی از کریم لقمه نان را طلب کنیم

 

یکبار هم برای رضای خدا نشد

که حاجت امام زمان را طلب کنیم

 

از دستهای ضامن آهو خدا کند

 تضمین این رفاقتمان را طلب کنیم

 

حاجات نوکرت، رمضان هم محرم است

 بودن کنار سینهزنان را طلب کنیم

 

گمنامی شهید به ما درس میدهد

 ما زندهایم نام و نشان را طلب کنیم


نظرات  (۱)

  • سعادت سلیمانی
  • بسیار زیبا...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی