کسی که فانی عشق است سر نمی خواهد
زیار خویش به جز یک نظر نمی خواهد
به خون سینه نوشتند بر درو دیوار
کسی که سوخت ز جایش اثر نمی ماند
برای سوختن چادر زنی مجروح
ز سوز این همه هیزم شرر نمی خواهد
زنی که خورده زمین این اشاره می فهمد
برای کشتن زن میخ در نمی خواهد
تمام عقده بود بارداری مادر
که فضه جای علی کرد یاری مادر