شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرخوشم از باده ای که یار دستم میدهد» ثبت شده است

سرخوشم از باده ای که یار دستم میدهد

جام اشکی که  سحر   دلدار دستم میدهد

 

همرهان بار سفربستند و من جا  مانده ام

گفتم  آخر   روسیاهی   کار دستم میدهد

 

وای از نفسم که در راه خطا خوارم نمود

او   بهانه  از  سر   اجبار  دستم  میدهد