آن کس که سر به مقدم جز او نمی زند
چون کلب راه پرسه به هر کو نمی زند
این نامرتبى مرا سرزنش نکن
آشفته حال شانه به گیسو نمى زند
لنگى که پهن کرده ام اینجا عبادت است
سجاده با گلیم گدا مو نمی زند
آن کس که سر به مقدم جز او نمی زند
چون کلب راه پرسه به هر کو نمی زند
این نامرتبى مرا سرزنش نکن
آشفته حال شانه به گیسو نمى زند
لنگى که پهن کرده ام اینجا عبادت است
سجاده با گلیم گدا مو نمی زند