شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر مقتل» ثبت شده است

غوطه ور در گناه و عصیانم

تو ولی کشتی نجات هستی

گرچه من تلخ و شورم اما تو

عسلی، شاخه ی نبات هستی

***

رفته قنداقه ات به عرش امشب

فطرس از مقدمت شده خوشحال

نخ قنداقه ات شفای ملک

تو کجا و کجا تهِ گودال؟

***

من برای تولدت ارباب

دوست دارم که پیرهن بخرم

تو هنوزم بی کفن هستی

باید امروز یک کفن بخرم