دم نمیفهمد دمی هم بازدم را هیچوقت
مردم بیغم نمیفهمند غم را هیچوقت
چشم واکردیم محو گنبدت بودیم باز
ما نفهمیدیم این نوع از کرم را هیچوقت
حال که برداشتم سمتت قدم ای کاش که
جز به راه طوس نگذارم قدم را هیچوقت
دم نمیفهمد دمی هم بازدم را هیچوقت
مردم بیغم نمیفهمند غم را هیچوقت
چشم واکردیم محو گنبدت بودیم باز
ما نفهمیدیم این نوع از کرم را هیچوقت
حال که برداشتم سمتت قدم ای کاش که
جز به راه طوس نگذارم قدم را هیچوقت