خانه ام را سوختند و سوخت جانم ، چون علی
ظـالـمـان بـستـند مـحکـم بـازوانـم
، چون علی
پـابــرهـنـه ، سـربـرهنـه ، بی عبـا
، درکـوچـه ها
می کشاندند و پر از خون شد دهانم ،
چون علی
حـرمت سـبط پـیمبـر پیشکش ، بـر پیری
ام
لحظه ای مهلت ندادند و امانم ، چون
علی