شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

به تمنای طلوع تو جهان چشم به راه
به امید قدمت کون و مکان چشم به راه
سالها میرود و حرف دل من این است
تا به کی صبر کنم؟ تا چه زمان چشم به راه؟
شهر یکپارچه از دوری تو میگرید
همه از مرد و زن و پیر و جوان چشم به راه
در نبودت همه چیز از جریان افتاده ست
کوه و دشت و چمن و رود روان چشم به راه
غصه های دلش از موی سپیدش پیداست
پدرم با دل خون، قد کمان، چشم به راه
مهدیه آمدنم فلسفه دارد، آری
غیر از این است همه منتظران چشم به راه؟
تا به هنگام گذر بذل محبت بکنی
این گدا را سر راهت بنشان چشم به راه
آل یاسین و سمات و فرج و ندبه و عهد
شیخ عباس و مفاتیح جنان، چشم به راه
حکم احداث حریم حسنی دست شماست
 
سالیانی ست بود فرشچیان چشم به راه
تا بگویند برایت غزل جمعه ی وصل
شفق و میثم و امثال حسان چشم به راه
سحری هم که شده سمت حسینیه بیا
که نشستیم همه دل نگران چشم به راه


نظرات  (۱)

سلام ؛
پست مفیدی بود ؛ خوشحال می شم از آخرین مطلب سایت من دیدن کنی .

عنوان مطلب : جاینت ، هشتمین شگفتی جهان


اگر تونستی نظرت را هم بگو !
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی