شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

این خانه بی تو بی سر و سامان بماند

خون بر جگرها اشک بر مژگان بماند

آبادی یثرب بدون تو خرابه است

حتی فدک هم بعد تو ویران بماند

زینب برای دردهایت نذر کرده

پرسید از من دارد این امکان بماند

گفتم بگو از دردهایت مهربانم

گفتی تو با چشم پر از باران ...بماند

دستار بستی که سرت آرام گیرد

یا زخم روی ابرویت پنهان بماند

...پای تنورت روز آخر گریه کردی

یعنی سری در دست این و آن بماند


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی