شعر هیئت

اشعار آئینی

.

.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین قربانچه» ثبت شده است

طرهء مویی که افسون شد بُلندش می کنند

زُلف مِشکین و چَلیپا را کَمَندش می کنند

 

می برند و در حیاط خانه جایش می دهند

آن غزالی را که صیادان پسندش می کنند

 

بی سبب انگور نیشابور ما شیرین نشد

غورهء تلخی که دستت خورد قندش می کنند

 

هر که منظور نظر شد در بساط عاشقی

بر درِ درگاه سلطان مستمندش می کنند

 

شعر درهم برهمی گفتم که دیدم در حرم

خادمان با آب و جارو بند بندش می کنند

 

پس تو دریا هستی و کانون امواج خودی

سورهء عشقی که از سوی خدا نازل شدی

 

باده از تاکِ گُهربار که باشد خوب است

نخل پُر شاخه ثمر دار که باشد خوب است

 

عشق یک سویه به مجنون نکند فایده گاه

نام ما هم به لب یار که باشد خوب است

 

حرم عشق، دم دست که باشد زیباست

یار، دیوار به دیوار که باشد خوب است

 

به سر خان کرم، دست طمع باید داشت

پس گدا هرچه طلبکار که باشد خوب است

 

شهر قم شد حرم آل پیمبر، یعنی

گُل در اُستان نمک زار که باشد خوب است

 

بنویسید قم، امّا بسرائید بهشت

حق شفیعِ همه را حضرت معصومه نوشت

 

 

شهرالصیام برهمه دلها مبارک است

ماه نماز و روزه و تقوا مبارک است

بر طایی طریق الی الله ، هرنفس

یا جنبشی که میکند اینجا مبارک است

شهرشلوغ رحمت پروردگاری است

هر اشتیاق دل به مصلی مبارک است

یا کریم  ایام اعتکاف مه نور شد ولی

این فیض پشت خانه زهرا مبارک است

کوی امید کوی بنی هاشم است و بس

عرض ادب به ساحت مولا مبارک است

یا مرتضی علی پسرآورده همسرت

امشب تصدقی بده ،آقا مبارک است

 

نطق مرا عنایت تو باز میکند

تا سرسرای عشق تو پرواز میکند

 

چند روز است جهان دور سرم میگردد

گوی خورشید به دور قمرم میگردد

 

هر کجا آه شد آهنگ لبانم، دیدم

دخترم آمده و دور و برم می گردد

 

توبه کردم که نفس های عمیقی نکشم

خنده زخم عذاب جگرم می گردد

 

بی تو هیهات زمین میل ِ بهاری بکُنَد

یا که شمس و قمرش لیل و نهاری بکُنَد

روز ِ محشر همه را خاک نشین کرده خدا

تا فقط فاطمه اش ناقه سواری بکُنَد

به فُلانی و فُلانی و فُلان گفتی: نَه

تا علی از تو فقط خواستگاری بکُنَد

آنقَدَر خواسته ات را به کسی دَم نزدی

که علی مانده برایِ تو چه کاری بکُنَد

بعدِ نُه سال چه گفتی که علی غمگین است؟!

چه سبب شد که علی فکر عَماری بکُنَد

 

خط بکش دور ِ سفر را و بمان پیش علی

بنْگَر این دیده یِ تر را و بمان پیش علی