امام زمان (عج)

بر تو از نزدیک آقا جان سلامم آرزوست

با شما عمری‎ست این چندین کلامم آرزوست

دوست دارم دوستت باشم به هر قیمت شده

دشمنی با دشمنانت صبح و شامم آرزوست

چون شهیدانی که گمنامند امّا با تُواند

ترک جان و ترک نان و ترک نامم آرزوست

امام زمان (عج)

از من مگیر این دست خالی را که دادی

 این دستمال اشک و حالی را که دادی

من آن فقیر بی‎سر و پایِ توام که

خرج گناهش کرده مالی را که دادی

روزی چشمم را «بکاء الفاقدین» کن

سهم دعای این حوالی را که دادی

اشعار مناجات با خدا

به مقامات بیشتر نرسید

 نیمه شب آن‎که پشت در نرسید

بُرد آن کس که زودتر آمد

باخت آن کس که زودتر نرسید

کل یک هفته غصّه خواهد خورد

 هر که وقت کمیل سر نرسید

اشعار مناجات با خدا

باز هم توبه کنان پشت درت آمده‎ام

 شب به امید عطای سحرت آمده‎ام

نظری کن که پی یک نظرت آمده‎ام

 نفس آلوده به سوی گذرت آمده‎ام

یاد دادی که اگر عاصی و سرگردانم

زشت این است رخ از روی تو برگردانم

اشعار مناجات با خدا

با درد آمدیم امان را طلب کنیم

مهمان نوازی رمضان را طلب کنیم

 

ما سال‎هاست قسمت‎مان خشک‎سالی است

 دریا کجاست اشک روان را طلب کنیم؟

 

در های و هوی ما به خدا که خدا نبود

دیگر بس است که هیجان را طلب کنیم

 

فراق و وصال امام زمان (عج) - مصطفی نصری

آقای جمکران سلام...

افسوس می خورم که غایبم از انتظار تو

شرمنده بی سلام رد شده ام از کنار تو

پر سوخت سینه سوخت به دنبال نور تو

باور نمی کنم که رد شد ه ام از مدار تو

جانی نمانده است که بخشم چو حاتمی

نرگس شدی که من نشوم  مثل خار تو

شعر هیئت سه ساله شد

به عشق سه ساله ارباب

حضرت رقیه سلام الله علیها

السلام علیک یا عطشان

چه بلایی سر لبت آمد

تا من و تو به وصل هم برسیم

جان به لبهای زینبت آمد

**

زینت شانه های پیغمبر

السلام علیک یا مظلوم

چقدر چهره ات شکسته شده

السلام و علیک یا مغموم

**

با تو قهرم ! پدر کجا بودی؟

بی من و خواهرت کجا رفتی!؟

دلخورم از تو ؛عصر عاشورا

بی خداحافظی چرا رفتی؟

اشعار فراق و وصال امام زمان (عج) - علیرضا خاکساری

به تمنای طلوع تو جهان چشم به راه
به امید قدمت کون و مکان چشم به راه
سالها میرود و حرف دل من این است
تا به کی صبر کنم؟ تا چه زمان چشم به راه؟
شهر یکپارچه از دوری تو میگرید
همه از مرد و زن و پیر و جوان چشم به راه